به این نوشته چند امتیاز میدهید؟

موارد عزل قیم


موارد عزل قیم موضوعی است که در این مقاله برای شما عزیزان ارائه شده است. در مواقعی که زوجین از هم طلاق گرفته و یا فرزندانی که پدر و مادر خود را از دست داده اند تا قبل از سن ۱۸ سالگی برای پسران و تا قبل از ازدواج برای دختران نیاز به قیم دارند.

حال ممکن است مواردی به وجود آید که فرد قیم شرایط لازم برای قیومت نداشته باشد. به این ترتیب این موارد موجب عزل قیم خواهد شد.

برای آنکه بدانید در چه صورت قیم می تواند از قیومت عزل شود با ما تا انتهای این مطلب همراه باشید.


موارد عزل قیم از دیدگاه دادگاه


طبق ماده ۱۲۴۸ ق.م. و سایر مواد ، در موارد ذیل دادگاه باید قیم را طبق دادخواست ارائه شده از سمت خود عزل نماید:

  • اگر معلوم شد که قیم فاقد صفت امانت بوده با این صفت از او سلب شود.
  • اگر قيم مرتکب جنایت و یا مرتکب یکی از جنحه های ذیل شده و به موجب حکم قطعی محکوم شود :

سرقت ، خیانت در امانت ، کلاهبرداری، اختلاس ، هتک ناموس ، منافيات عفت ، جنحه نسبت به اطفال ، ورشکستگی به تقصیر یا تقلب . (بند ۲ ماده ۱۲۴۸ ق.م.)

  • اگر قیم به علتی غیر از علل فوق محکوم به حبس شود و بدین جهت نتواند امور مالی مولی علیه را اداره کند .
  • یکی از موارد عزل قیم ورشکسته شدن وی است.
  • اگر عدم لیاقت یا توانایی او در اداره اموال مولی علیه معلوم شود .
  • هرگاه معلوم شود که قیم به طور عمد مالی را که متعلق به مولی علیه بوده جزء صورت دارایی او قید نکرده ، یا باعث شده است که آن مال در صورت مزبور قید نشود. (ماده ۱۲۳۹ ق.م. و پند ۶ ماده ۱۲۴۸) .
  • هر گاه دادگاه از قیم برای حفظ حقوق و اداره اموال مولی علیه تضمین بخواهد و قیم برای دادن تضمین حاضر نشود . ( ماده ۱۲۴۳ق.م).
  • یک یاز موارد عزل قیم این است که هرگاه قیم صورت حساب سالانه تصدی خود را ندهد و در ظرف یک ماه از تاریخ مطالبه ، دادستان شهرستان یا اداره سرپرستی از دادن صورتحساب خودداری نماید. (ماده ۱۲۴۴ ق.م.)

  • هر گاه قیم در امور مربوطه به اموال مولی علیه یا جنحه یا جنایت نسبت به شخص او مورد تعقیب مدعی العموم واقع شود محکمه به تقاضای مدعی العموم و موقتا قیم دیگری برای اداره اموال مولی علیه معین خواهد کرد. (ماده ۱۲۵۰ ق.م.)
  • هرگاه زن بی شوهری ولو مادر مولی علیه که به سمت قیومت معین شده است اختیار شوهر کند باید مراتب را در ظرف یک ماه از تاریخ انعقاد نکاح به دادستان حوزه اقامت خود یا نماینده او اطلاع دهد. در این صورت دادستان با نماینده او می تواند با رعایت وضعیت جدید آن زن تقاضای تعیین قیم جدید و یا ضم ناظر کند. (ماده ۱۲۵۱ ق.م.)
  • یکی از موارد عزل قیم این است که اگر قيم ازدواج خود را در مدت مقرر به مدعی العموم یا نماینده او اطلاع ندهد مدعی العموم می تواند تقاضای عزل او را بکند. (ماده ۱۲۵۲ ق.م.)

ب – انعزال قیم


اگر قیم منصوب ، محجور شود نمی تواند در این سمت باقی بماند و از تاریخ حجر منعزل می گردد ماده ۱۲۴۹ ق.م مقرر می دارد:

اگر قیم مجنون یا فاقد رشد گردد منعزل می شود و مورد دیگری که قانون به آن تصریح نکرده اما با استفاده از اصول و مقررات فقهی می توان از موارد انعزال قيم به شمار آورد ، ارتداد قیم است.

ارتداد قیم نیز یکی از موارد عزل قیم محسوب می شود. به این گونه که هرگاه قیم محجوری که مسلمان یا در حکم مسلمان است مرتد شود شرط اسلام را از دست می دهد و از تاریخ ارتداد منعزل می شود .


ج – پایان قیومیت به علت زوال حجر : از موارد عزل قیم


هرگاه صغير ، بالغ و رشید گردد، یا مجنون دائمی افاقه پیدا کند، یا سفیه توانایی اداره عاقلانه اموال خود را به دست آورد، دوران قیومیت به علت خروج محجور از حجر به سر می رسد و وظایف و اختیارات قیم پایان می پذیرد.

ماده ۱۲۵۳ ق.م. مقرر می دارد :پس از زوال سببی که موجب تعیین قیم شده ، قیومیت مرتفع می شود .


د – استعفای قیم: از موارد عزل قیم


استعفای قيم نیز یکی از موارد عزل قیم است که هرگاه پذیرفته شود به قیومیت پایان می دهد؛ ولی در قانون ایران حکم خاصی درباره آن به چشم نمی خورد.

استعفای قیم به استناد ملاک بند ۲ ماده ۶۷۸ ق . م . مانند استعفای وکیل باید پذیرفته شود ، ولی چون این نمایندگی نوعی سمت و وظیفه عمومی است که به حکم دادگاه به قيم تفویض می شود ، استعفای او نیز به قبول دادگاه نیاز دارد .

پس هرگاه قیم پیش از آنکه دادگاه استعفای او را بپذیرد سمت خود را رها کند و محجور را بی سرپرست گذارد مسئول زیانی است که در نتیجه استعفا به اموال محجور وارد می شود (مستنبط از ماده ۹۲ ق.ا.ح)


ه- اعاده ولایت : از موارد عزل قیم


یکی از موارد نصب قیم موردی است که ولی قهری صغیر، محجور شود (ماده ۱۱۸۵ ق.م.).

مسأله قابل بحث در اینجا آن است که اگر ولی محجور از حجر خارج شود ، در صورتی که مولی علیه هنوز به سن بلوغ با رشد نرسیده است ، آیا ولایت زایل شده دوباره برمی گردد و در نتیجه قیومیت را منتفی می کند یا چنان چه برخی گفته اند امر ساقط شده بر نمی گردد ( الساقط لا يعود كما أن المعدوم لايعود ).

به گفته برخی از استادان ، ولایت بر اثر رابطه پدر فرزندی پیدا می شود و دارای منشأ اجتماعی عمیق و طبیعی است و حجر یک امر عرضی است که نمی تواند موجب زوال حق ذاتی از ولی شود.

یعنی هر گاه ولی قهری محجور گردد با در اعمال ولایت ناتوان شود و بدین جهت قیمی برای اداره امور محجور منصوب گردد ، در واقع مانعی برای اعمال ولایت ایجاد شده است .

پس با رفع مانع ، ولایت بر می گردد (اذا زال المانع عاد الممنوع ) و مصلحت محجور نیز چنین اقتضا می کند.

علاوه بر این ، عرف و عادت هم مؤید این نظر است و اطلاق ماده ۱۱۸۰ ق.م. نیز این مورد را در بر می گیرد.


و – بازگشت رشد یا افاقه مجدد قیم : از موارد عزل قیم


هرگاه قيم منعزل مجددا از حجر خارج شود آیا سمت از دست داده خود را به دست می آورد یا نه ؟

ممکن است این مورد با مسأله اعاده ولایت قیاس و گفته شود در اینجا نیز قیومیت باز می گردد ، ولی این قیاس باطل است.

زیرا چنانچه گذشت ولایت یک امر طبیعی و یک وظیفه خانوادگی و قانونی است ، اما قیومیت ناشی از حکم دادگاه است و هرگاه از قیم منعزل رفع حجر گردد نصب مجدد او به حکم دادگاه نیاز دارد و قیم خود به خود به سمت قبلی بر نمی گردد ، بنابراین با حجر قیم سمت قیمومت مطلقا زایل می گردد.

چند نکته درخصوص موارد عزل قیم :

  • مطابق ماده ۱۲۵۴ قانون مدنی ، خروج از قیومیت را ممکن است خود مولی علیه یا هر شخص ذینفع دیگری تقاضا نماید.

تقاضانامه ممکن است مستقیما یا توسط دادستان حوزه ای که مولی علیه در آنجا سکونت دارد یا نماینده او به دادگاه مدنی خاص همان حوزه داده شود.

  • در مورد ماده قبل مدعی العموم یا نماینده او مکلف است قبلا نسبت به رفع علت حجر تحقیقات لازمه به عمل آورده مطابق نتیجه حاصله از تحقیقات در محکمه اظهار عقیده نماید. در مورد کسانی که حجر آنها مطابق ماده ۱۲۲۵ اعلان می شود رفع حجر نیز باید اعلان گردد.
  • رفع حجر هر محجور باید در دفتر مذکور در ماده ۱۲۲۶ و در مقابل اسم آن محجور قید شود.
  • به موجب ماده ۱۲۲۴ قانون مدنی ، حفظ و نظارت در اموال صغار و مجانین و اشخاص غیر رشید مادام که برای آنها قیم معین نشده به عهده مدعی العموم خواهد بود . طرز حفظ و نظارت مدعی العموم به موجب نظامنامه وزارت عدلیه معین خواهد شد.

  • همین که حکم جنون یا عدم رشد یک نفر صادر و به توسط محكمه شرع برای او قیم معین گردید مدعی العموم می تواند حجر آن را اعلان نماید انتشار حجر هر کسی که نظر به وضعیت دارایی او ممکن است طرف معاملات بالنسبه عمده واقع گردد الزامی است. (ماده ۱۲۲۵ قانون مدنی)
  • مطابق ماده ۱۲۲۶ قانون مدنی ، اسامی اشخاصی که بعد از کبر و رشد به علت جنون یا سفه محجور می گردند باید در دفتر مخصوص ثبت شود .
  • مراجعه به دفتر مزبور برای عموم آزاد است . فقط کسی را محاکم و ادارات و دفاتر اسناد رسمی به قیومیت خواهند شناخت که نصب او مطابق قانون توسط دادگاه به عمل آمده باشد. (ماده ۱۲۲۷ قانون مدنی)