به این نوشته چند امتیاز میدهید؟

شرایط طلاق غیابی


در این مقاله قصد داریم تا درباره شرایط طلاق غیابی اطلاعات جامع و کاملی را به شما عزیزان ارائه دهیم. در مقاله « نمونه دادخواست طلاق غیابی » چند نمونه از دادخواست های مربوط به طلاق غیابی را مطرح کردیم. چنانچه می خواهید بدانید که تحت چه شرایطی می توان طلاق غیابی گرفت با ما تا انتهای این مطلب همراه باشید.

زن و شوهر از ارکان زندگی مشترک می باشند، ایفای نقش و انجام تکالیف ایجاب می‌کند آنها در زیر یک سقف زندگی مشترک داشته باشند به همین جهت در صورت تخلف از تکالیفی که زن و شوهر نسبت به هم دارند در قانون ضمانت اجراهایی نیز آمده است .


تکالیفی که قانون برای زن و شوهر تعیین کرده است 


مطابق ماده ۱۱۰۳ قانون مدنی زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگر هستند و در ماده ۱۱۰۶ مرد را مکلف به پرداخت نفقه به همسرش می کند.

اگر زن که وظیفه حسن معاشرت او ایجاب می کند که در قبال همسرش تمکین داشته باشد از انجام تکلیف مقرر بدون دلیل موجه امتناع کند « ناشزه» محسوب و از حق دریافت نفقه محروم می‌شود.

همچنین اگر مرد بدون دلیل از اختیاراتش در زندگی مشترک سوء استفاده کند و یا در پرداخت نفقه به همسرش کوتاهی کند در صورت تقاضای زن قانون وی را الزام به پرداخت نفقه می نماید و حتی مجازات حبس برای او پیش بینی شده است و در صورت عدم امکان الزام زن حق خواهد داشت از دادگاه تقاضای طلاق نماید. البته لازم به ذکر است که قانون مدنی به پیروی از فقه اختیار طلاق را برای مرد دانسته است.


شرایط طلاق غیابی برای زن و مرد چگونه است ؟


در صورتی که مرد یا زن در غیاب همدیگر بخواهند که برای طلاق اقدام کنند باید دادخواست طلاق غیابی بدهند که در این مطلب قصد داریم تا شرایط آنرا توضیح دهیم.

طلاق یعنی منحل شدن ازدواج دائم با شرایط و تشریفات خاص ؛ بنابراین طلاق، ویژه‌ ازدواج دائم است و پایان یافتن ازدواج موقت (صیغه در اصطلاح عموم جامعه) به روش‌های دیگری انجام می‌شود.

همچنین طلاق اصولا یک عمل حقوقی یک جانبه از سوی مرد است اگر چه او می‌تواند همسر یا نماینده قانونی خود یا دیگری را به عنوان وکیل در طلاق انتخاب کند. یا اینکه علی‌رغم مخالفت مرد با طلاق دادن همسرش در شرایطی خاص، دادگاه خانواده با درخواست زوجه، حکم الزام مرد به طلاق دادن زوجه‌اش را صادر می‌نماید.


حکم غیابی چیست ؟


برای آشنایی با طلاق غیابی باید مفهوم حکم غیابی را نیز بدانیم. اگر دادخواستی علیه شخصی داده شود و کسی که علیه او خواسته مطرح شده است، ابلاغیه وقت رسیدگی دادگاه را شخصا تحویل نگرفته باشد و به تعبیر حقوقی به او ابلاغ واقعی نشده باشد و یا اینکه در جلسات دادگاه حاضر نشود و لایحه‌ای نیز در خصوص ماهیت موضوع نفرستاده باشد، درصورتی‌که محکوم شود، رای صادره غیابی است و این حکم، ظرف ۲۰ روز پس از ابلاغ در همان شعبه قابل واخواهی و رسیدگی مجدد است.

چنین شخصی می‌تواند در مدت مذکور از دادگاه صادرکننده حکم غیابی با ذکر دلیل، تقاضای رسیدگی مجدد کند.

برای طلاق غیابی نیز ترتیب به همین شکل است؛ بنابراین اگر وقت رسیدگی به خوانده ابلاغ واقعی نشده باشد و در دادگاه نیز حضور نیابد و لایحه نداده باشد، حکم طلاق صادره، غیابی است. با توجه به این که خواهان طلاق می‌تواند زن (زوجه) یا مرد (زوج) باشد، به تفکیک در این خصوص می‌پردازیم:


شرایط طلاق غیابی از طرف مرد


چنانکه گفتیم در قانون مدنی به پیروی از فقه، حق طلاق اصولا در اختیار مرد است و به موجب ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی، مرد می‌تواند با مراجعه به دادگاه، چه زن در دادگاه حاضر شود و چه نشود، تقاضای طلاق همسرش را بنمایند، البته او باید قبل از اجرای صیغه طلاق، حقوق قانونی همسرش را پرداخت نماید. منتها اگر زن در دادگاه حضور نیابد و لایحه ندهد، حکم راجع به طلاق، غیابی است و زوجه ظرف ۲۰ روز حق واخواهی دارد.

در این حالت، امکان صدور رای طلاق به درخواست مرد وجود دارد اما برای ثبت طلاق، مرد باید حق و حقوق مسلم زن مثل بحث مهریه را بپردازد و این موضوع در رای دادگاه درج می‌شود.

لکن به استناد ماده ۱۶ آیین‌نامه اجرایی قانون حمایت خانواده که در سال ۱۳۹۳ ابلاغ گردیده،‌ ممکن است به لحاظ عدم حضور زوجه، دادگاه حکمی راجع‌به سایر حقوق مالی احتمالی زوجه مانند نفقه، جهیزیه و اجرت‌المثل صادر ننماید و این موضوعات مفتوح باقی بماند.


شرایط طلاق غیابی از طرف زن


اگر دادخواست طلاق از طرف زن باشد و دلیل موجه طلاق را هم دارا باشد و زوج با وجود ابلاغ، در دادگاه حضور نیابد و لایحه نیز نفرستد و یا ابلاغیه به خود شخص زوج داده نشود، رای دادگاه غیابی محسوب می‌شود.

چند حالت را می‌توان برای درخواست طلاق از سوی زوجه متصور شد:


۱. خودداری یا عدم توانایی شوهر در دادن نفقه


یکی از شرایط طلاق غیابی از طرف زن خودداری شوهر در پرداخت نفقه است. طبق ماده ۱۱۲۹ قانون مدنی، اگر شوهر از دادن نفقه خودداری کند و یا توانایی مالی پرداخت نفقه را نداشته باشد و دادگاه نتواند او را ملزم به اجرای حکم و دادن نفقه کند، زن می‌تواند از دادگاه تقاضای طلاق کند.

در این‌صورت، دادگاه شوهر را مجبور به طلاق می‌کند و اگر شوهر از آن خودداری کند و زن را طلاق ندهد، نماینده دادگاه به‌جای شوهر اقدام به طلاق و امضای سند آن خواهدکرد. در حالت دوم یعنی طلاق زن توسط قاضی، درصورتی‌که شوهر در داگاه حضور نیابد و لایحه ندهد یا ابلاغ به او واقعی نباشد، رای غیابی خواهد بود.


۲. عسر و حرج


یکی از شرایط طلاق غیابی از طرف زن ، عسر و حرج زن است. طبق ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی، اگر ادامه زندگی مشترک موجب عسر و حرج زن باشد، می‌تواند با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق نماید. چنانچه عسر و حرج در دادگاه اثبات شود، دادگاه می‌تواند شوهر را مجبور به طلاق کند و درصورتی‌که اجبار میسر نباشد، زن با اجازه دادگاه طلاق می‌گیرد.

منظور از عسر و حرج در این ماده آن است که وضعیتی به وجود آید که زندگی را برای زن با سختی و مشقت همراه کند و تحمل آن برایش مشکل باشد؛ همچون اعتیاد شوهر به مواد مخدر، محکومیت به حبس به مدت ۵ سال یا بیشتر، آزار و اذیت و بدخلقی مستمر شوهر نسبت به زن به‌گونه‌ای که نتواند تحمل کند و … .

در این مورد هم اگر دادگاه در غیبت شوهر یا عدم ابلاغ واقعی وقت رسیدگی به او حکم طلاق را صادر کند، رای غیابی خواهد بود.


۳. غایب مفقودالاثر بودن شوهر


یکی از شرایط طلاق غیابی از طرف زن  غایب مفقودالاثر بودن شوهر است. مطابق ماده ۱۰۲۹ قانون مدنی، هرگاه کسی چهار سال تمام غایب مفقودالاثر باشد، زن او می‌تواند با حکم دادگاه، طلاق بگیرد.

دادگاه زمانی حکم طلاق را صادر می‌کند که پس از دریافت درخواست طلاق از سوی زن، در یکی از روزنامه‌های محل و یکی از روزنامه‌های کثیر‌الانتشار تهران، سه دفعه متوالی و هر کدام به فاصله‌ یک ماه آگهی شود و نیز اشخاصی را که ممکن است از غائب خبری داشته باشند، دعوت نماید که اخبار خود را به اطلاع دادگاه برسانند.

پس از گذشت یکسال از تاریخ انتشار اولین آگهی، اگر زنده بودن فرد غائب ثابت نشود، دادگاه حکم طلاق را صادر می‌کند. بنابراین مجموعا باید حداقل پنج سال از تاریخ آخرین خبر از شخص غائب بگذرد وگرنه دادگاه به علت غیبت شوهر، حکم را صادر نمی‌کند.

بعد از طلاق، زن باید عده وفات نگه دارد؛ یعنی به مدت چهار ماه و ده روز از شوهر کردن خودداری نماید. اگر در این مدت شخص غائب بازگردد، می‌تواند درصورت تمایل، اثر طلاق را از بین ببرد و به ازدواج خود ادامه دهد اما اگر بعد از سپری شدن مدت عده برگردد، دیگر حقی نسبت به زن سابق خود ندارد.

در طلاق از غایب مفقود‌الاثر از لحاظ تشریفات رسیدگی، زن بایستی به عنوان خواهان به دلیل عدم اطلاع او از نشانی همسرش، در دادخواست طلاق همسرش را مجهول‌المکان معرفی کند، ولیکن الزاماًً به استناد تبصره ماده ۸ قانون حمایت خانواده بایستی آخرین اقامتگاه او را به دادگاه اعلام کند.


۴. وکالت زن در طلاق


یکی از شرایط طلاق غیابی از طرف زن، دادن حق طلاق به زن در شرایط ضمن عقد است. همان طور که پیش‌تر بیان شد، ممکن است شوهر ضمن عقد نکاح به زن حق طلاق داده باشد که در صورت تحقق بعضی امور و یا حتی مطلق و در هر شرایطی، بتواند از طرف شوهر، خود را طلاق بدهد. در این حالت هم اگر شوهر در دادگاه حضور نیابد یا لایحه نفرستد و یا ابلاغیه را شخصا دریافت نکرده باشد، حکم طلاق غیابی خواهدبود.

در پایان این بحث ذکر این موضوع ضروری است که رای دادگاه در‌خصوص درخواست طلاق از ناحیه زوج، گواهی عدم امکان سازش نام دارد و مهلت اعتبار آن سه ماه است؛‌ لیکن رای دادگاه در خصوص پذیرش دادخواست طلاق غیابی از طرف زوجه حکم طلاق نام دارد و مدت اعتبارش شش ماه است.


مراحل تنظیم دادخواست طلاق غیابی از طرف زن


حال که شرایط طلاق غیابی را بررسی کردیم نوبت آن رسیده که درباره چگونگی تنظیم دادخواست طلاق غیابی از طرف زن صحبت کنیم.

از نظر تشریفات رسیدگی زن به عنوان «خواهان» موظف است نشانی دقیق خوانده را در دادخواست تعیین و اعلام نماید، ولی در فرض فوق و عدم اطلاع زوجه از نشانی زوج، وی دادخواست طلاق را به طرفیت خوانده «مجهول المکان» تقدیم می نماید.

یعنی در برگ دادخواست در ستون خوانده عبارت «مجهول المکان» را قید و تقاضای ابلاغ وقت دادرسی از طریق انتشار آگهی در روزنامه کثیرالانتشار را می‌نماید.(ماده ۷۳ قانون آئین دادرسی مدنی) که رسیدگی به این دادخواست رسیدگی غیابی(بدون حضور خوانده درصورتی که به خوانده ابلاغ واقعی نشده باشد) و رأی صادره رأی غیابی محسوب می‌شود.(ماده ۳۰۳ قانون آئین دادرسی مدنی)

اما نکته ای که حائز اهمیت است و ذهن قضات شریف را به خود مشغول می‌دارد، این است که طبق تبصره ۲ ماده ۳۰۶ قانون آیین دادرسی مدنی«اجرای حکم غیابی منوط به معرفی ضامن معتبر یا اخذ تأمین متناسب از محکوم له خواهد بود مگر اینکه دادنامه یا اجرائیه به محکوم علیه غایب ابلاغ واقعی شده و نامبرده در مهلت مقرر از تاریخ ابلاغ دادنامه واخواهی نکرده باشد.»

در پاسخ به سوال فوق باید گفت: مقررات تبصره ۲ ماده ۳۰۶ قانون مذکور به کلیه احکام غیابی صادره از دادگاههای عمومی اعم از مالی و غیرمالی تسری دارد.

صدور احکام غیابی طلاق نیز مشمول حکم مزبور است لیکن باید در نظر داشت که مصلحت نیست حکم غیابی طلاق قبل از ابلاغ واقعی و قطعیت اجرا شود زیرا ممکن است بعداً فسخ شود و تالی فاسد داشته باشد.

اجازه ازدواج به دختر در صورت مضایقه ولی قهری (پدر و جد پدری) موضوع مواد (۱۰۴۳ و ۱۰۴۴) قانون مدنی نیز چنانچه حکم دادگاه غیابی باشد با توجه به استدلالی که در مورد حکم طلاق غیابی شد، مصلحت نیست که اجازه ازدواج غیابی به دختر باکره و قطعیت حکم اجرا شود، زیرا ممکن است بعداً فسخ شود و تالی فاسد داشته باشد و در خصوص ازدواج مجدد، مواد(۱۰۴۳ و ۱۰۴۴) قانون مدنی که در مورد ازدواج دختر باکره می‌باشد به ازدواج مجدد مصداق پیدا نمی‌کند زیرا ازدواج مجدد نیاز به اذن پدر و یا جد پدر ندارد و از شمول مواد فوق خارج است.